نوآوری باز؛ تعاریف، مفاهیم و اصول

در دنیای پرتحول امروز، نوآوری شاید به مهمترین شایستگی شرکت ها و شرط بقا و ضامن شکوفایی آنها تبدیل شده است. اما نوآوری هم زمان بر و هزینه بر است و هم با ریسک مواجه است. بنابراین شرکت ها برای حفظ رقابت پذیری در فضای امروز کسب و کار ناگزیرند تا حد امکان از زمان، هزینه و ریسک نوآوری بکاهند.

در پارادایم سنتی نوآوری، اغلب شرکت ها برای نوآوری صرفا به منابع داخلی خود اتکا می کردند و می کوشیدند تا فرایند نوآوری از ابتدا تا پایان بر پایه توانمندی های درون زا صورت گیرد. اما اکنون دو دهه است که “نوآوری باز” به عنوان یک پارادایم جدید مطرح شده است که کانون آن را تبادلات فناورانه و نوآورانه با محیط بیرون تشکیل می دهد.

در نوآوری باز، شرکت های صنعتی می کوشند با بهره گیری هوشمندانه و نظام مند از ظرفیت های برون سازمانی، فرایند نوآوری خود را تقویت کنند، از زمان، هزینه و ریسک آن بکاهند و اثربخشی آن را افزایش دهند.

تعریف نوآوری باز و نوآوری بسته

اصطلاح “نوآوری باز” را نخستین بار هنری چسبرو در سال 2003 مطرح کرد. به بیان وی نوآوری باز عبارت است از: استفاده هدفمند از دانشی رو به داخل و رو به بیرون به منظور شتاب بخشیدن به نوآوری در بازار خود و گسترش استفاده از دانش داخلی در بازارهای خارجی.

به بیان دیگر، پارادیم نوآوری باز در تقابل با توسعه فناوری صرفا با تکیه بر توان داخلی بنگاه ها (نوآوری بسته) قرار دارد. در نوآوری باز، ایده های داخل سازمان ممکن است از کانال های خارج از سازمان به بازار عرضه شوند یا برخی ایده های خارجی، با استفاده از کانال های سازمان تجاری سازی شوند. در مدل نوآوری باز، بنگاه ها ایده های خارجی (همچنین داخلی) را با تکیه بر مسیرهای خارجی (همچنین داخلی) تجاری سازی می کنند.

در مدل “نوآوری بسته” هر شرکت، به تنهایی، فرایندهای ایده پردازی، توسعه و تجاری سازی را اجرا می کرد. این فلسفه خوداتکایی سال ها بر تحقیق و توسعه بسیاری از صنایع سیطره داشت. شعار این فلسفه این بود: نوآوری موفق باید کنترل شده باشد. اگر می خواهید کاری درست انجام شود، خودتان انجامش دهید. برای سال ها، منطق نوآوری بسته بهترین راه برای فرایند “ایده تا بازار” بود. شرکت ها سعی می کردند بیش از رقبای خود روی تحقیق و توسعه داخلی سرمایه گذاری کنند و کارشناسان توانمندتری را به خدمت گیرند.

اصول نوآوری باز و نوآوری بسته

در جدول زیر اصول نوآوری باز و نوآوری بسته با یکدیگر مقایسه شده اند:

اصول نوآوری بسته اصول نوآوری باز
استخدام باهوش ترین و توانمند ترین افراد استفاده از دانش و ظرفیت نخبگانی خارج از سازمان
برای کسب سود از تحقیق و توسعه، خودمان باید کشف کنیم، توسعه دهیم و به بازار عرضه کنیم. تحقیق و توسعه خارجی می تواند ارزش چشمگیری بیافریند. تحقیق و توسعه داخلی برای کسب و بخشی از آن ارزش لازم است.
اگر خودمان چیزی را کشف کنیم، پیش از همه به بازار عرضه اش می کنیم برای سود بردن از تحقیقات، مجبور نیستیم آغازگر تحقیقات باشیم
اگر در تجاری سازی یک نوآوری اولین باشیم، قطعا پیروزیم مدل کسب و کار بهتر، از اولین بودن بهتر است.
اگر بیشترین و بهترین ایده های صنعت خود را خلق کنیم، برنده ایم اگر بهترین استفاده را از ایده های داخلی و خارجی کنیم، برنده ایم.
باید دارایی های فکری مان را کنترل کنیم تا رقبایمان از ان ها استفاده نکنند. باید از واگذاری دارایی های فکری مان به دیگران سود ببریم و در صورت نیاز، حق استفاده از دارایی های فکری دیگران را بخریم.

نتیجه

با توجه به مفاهیم و اصولی که بیان شد، نوآوری باز را می توان رویکردی سیستمی جهت بهره گیری از منابع داخل و خارج از سازمان با هدف خلق ایده ها و فرصت های نوآورانه، توسعه کسب و کار و افزایش بهره وری منابع (زمان و هزینه) سازمان دانست. لذا نواوری باز می تواند محصولات و خدمات جاری شرکت ها را بهبود دهد یا با خلق محصولات و خدمات نو، بازارهای جدیدی را فرا روی شرکت ها بگشاید.